در سال‌های اخیر، تامین مالی جمعی در حال بدل شدن به یکی از روش‌ها، یا از نگاه برخی کارشناسان، ابزارهای  پرطرفدار تامین مالی برای سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهای نوپا بوده است. از صنایع تولیدی کوچک گرفته تا صنایع خلاق، آموزش و حتی کسب‌وکارهایی که امروزه رشد قابل توجهی داشته‌اند از این روش، برای تامین سرمایه استفاده کرده‌اند. 

تامین مالی جمعی برای صنایع خلاق به خصوص فیلم‌سازی در آمریکا موضوعی تقریبا جا افتاده و پرطرفدار است، در ایران اما تاکنون این کار انجام نشده بود. 

پلتفرم تامین مالی کارن کراد، طی یک کنفرانس خبری در تیرماه 1401 با اعلام خبر تامین مالی جمعی یک فیلم‌ سینمایی توجه اهالی سرمایه و سینما را به خود جلب کرد. چراکه این موضوع برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران می‌تواند هم از نظر مالی و هم از نظر اقتصاد رسانه قابل تحلیل و ارزیابی متخصصین این دو حوزه باشد. 

اخیرا رویدادی با عنوان “تجربه‌نگاری اولین پروژه تامین مالی جمعی یک فیلم سینمایی در ایران” به همت مجموعه‌ی همایه و با مدیریت پویا پاکنژاد، دانشجوی دکترای مدیریت رسانه در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد و تیم سردبیری فاینوهاب از این فرصت برای تکمیل پرونده خود و گفتگو با مدیرعامل کارن کراد، مدیرعامل داوین و دکتر داتیس خواجه‌ئیان معاون پژوهشی دانشکده مدیریت بهره برد و در یک گزارش جامع به ابعاد مختلف این پرونده‌ پرداخته است. 

تامین مالی جمعی چیست؟

تامين مالی كسب‌وكارهای نوپا كه با مشارکت خودجوش جمعی از سرمایه‌گذاران خرد یا بزرگ اتفاق می‌افتد و عمدتا مناسب مراحل نوزادی و نوپایی استارتاپ‌ها است، تامين مالي جمعي یا جمع‌سپاري مالي (crowdfunding) نامیده می‌شود.(کلیمان 2008)

طبق تعریف کلیمان، یکی از ابتکارات قابل توجه در زمینه تأمین مالی کسب و کارهای کارآفرینانه که به طور خودجوش با استفاده از برنامه های اجتماعی به وجود آمده و برای مراحل نوزادی و نوپایی بسیار مناسب است، کرادفاندینگ یا همان تامین مالی جمعی است. در این روش پیشرفت‌های فناوری و به خصوص وب 2 اهمیت ویژه‌ای دارد چراکه گرد هم آوردن انبوه افراد متمایل به سرمایه‌گذاری در بستر پلتفرم‌های اینترنتی امکان‌پذیر است. 

به گفته‌ی صندوق نوآوری و شکوفایی، بیش از یک دهه است که تأمین مالی جمعی به عنوان یکی از روش‌های جذب سرمایه برای استارتاپ‌ها و یکی از روش‌های سرمایه‌گذاری برای شهروندان در دنیا جا افتاده است. در ایران اما همچنان پدیده جدیدی است و به تازگی چند سکو یا همان پلتفرم تأمین مالی جمعی با همراهی نهادهای مالی، موفق شده‌اند تا مجوز فعالیت بگیرند. از جمله این پلتفرم‌ها می‌توان به نیک‌استارتر، پول پل، خیریه همت، دونگی، فاندلی، دونیت، فاندیران و … اشاره کرد. اگرچه در در حوزه‌ی رسانه اما هنوز هیچ پلتفرمی به شکل تخصصی به این موضوع ورود نکرده است. اما اقدام جسورانه‌ی کارن‌کراد با همراهی فرابورس برای ایجاد ساز و کار تامین مالی جمعی یک فیلم سینمایی در ایران می‌تواند نویدبخش شکل گرفتن‌ پلتفرم‌های تخصصی در حوزه رسانه، سینما و تولیدات خلاق باشد. 

در حاشیه نشست تجربه‌نگاری اولین پروژه تامین مالی سینمایی ایران در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، به بررسی نظرات کارشناسان این حوزه و مدیرعامل کارن کراد پرداختیم.

 رویداد همایه تامین جمعی مالی فیلم بخارستدکتر داتیس خواجه‌ئیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و استاد گروه رسانه:

جمع‌سپاری، جذابیت‌ها در صنایع مالی و رسانه

دکتر داتیس خواجه‌ئیان، عضو هیات علمی گروه رسانه دانشکده مدیریت و مولف کتاب اقتصاد رسانه، ضمن ابراز خرسندی از اجرای تامین مالی در حوزه‌ی رسانه‌ی کشور گفت: مدل‌های جدید کسب و کار در صنعت رسانه به طور مداوم شکل می‌گیرند و موفقیت آن‌ها را در فضای صنعت رسانه بین‌المللی شاهد هستیم. اینکه این مدل‌ها در کشور ما نیز به کار گرفته می‌شوند، اهمیت زیادی دارد. 

تجربه‌نگاری امروز برای ما که در عرصه نظریه و آکادمی فعالیم همراه با درس‌های عملی از اجرای ابزار تامین مالی جمعی در کشور ماست و فرصت‌ها و دشواری‌های آن را در عمل به ما نشان می‌دهد. از اینکه برگزارکنندگان این برنامه پذیرفته‌اند که در این برنامه شرکت کنند و در حضور مخاطبان کنجکاو از دانشگاه و صنعت جزئیات را بیان کنند از آن‌ها تشکر می‌کنم. به عنوان افرادی از دانشگاه وظیفه خود را برگزاری این نشست و از آن مهم‌تر مستندسازی و نشر آن می‌دانیم. 

 

محمدحسین سجادی نیری مدیرعامل صندوق داوین

صنایع نرم عنوان ناشناخته‌ای در کشور ما بوده است

سید محمدحسین سجادی‌نیری، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری داوین، با صحبت از چالش‌هایی که فناوری‌های نرم در مسیر خود داشته است گفت: در زمان فعالیت من در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به عنوان دبیر ستاد فناوری‌های نرم و هویت‌ساز، هیچ سند بالادستی و تعریف مشخصی برای فعالیت‌های حوزه‌ی فناوری نرم و هویت‌ساز در کشور وجود نداشت و گاهی این مفهوم برای افراد حاضر در معاونت به عنوان یک موضوع طنزآمیز مطرح می‌شد اما حقیقت ماجرا ایجاد فرصت‌هایی از طریق این مفهوم بود که سابقه‌ای در کشور ما نداشت. 

وی افزود: اقداماتی که در این حوزه انجام شد با برگشت به حوزه رساته تحت عنوان صنایع فرهنگی یا Cultural Industries/ Technologies شناخته شد و با مستنداتی که از محافل آکادمیک و یا اقتصادی منتشر می‌شد، رنگ‌وبوی صنایع خلاق نیز به خود می‌گرفت. 

از آن جایی که مدیریت رسانه یک مفهوم تقریبا ناشناخته در کشور ما بود، ما با بررسی کشورهای اروپایی و استرالیا و کره متوجه شدیم که این حوزه چقدر مورد توجه جدی کشورهای پیشرفته‌تر است در ایران اما رویکردها نسبت به این حوزه مکررا و نسل به نسل تغییر می‌کرد و در دوره‌ای حتی به آن به عنوان یک صنعت رایانه‌ای نگاه شد ولی در ادامه بالاخره این نیاز برای سیاست‌گذاری برای این صنعت در کنار سایر صنایع احساس شد. 

سجادی‌نیری تصریح کرد: در اعصار جدیدتر و با تئوری‌هایی که امثال شومپیتر داشتند، صنایع خلاق به مفهومی تبدیل شده که می‌تواند پیشران صنایع دیگر باشد و بخشی از بار اقتصادی یک کشور بر دوش آن باشد. به‌واسطۀ این موضوع صنایع خلاق به‌عنوان یکی از محورهای جدی معاونت علمی ریاست جمهوری مطرح شد تا جایی که در کنار بحث شرکت‌های دانش‌بنیان به بحث شرکت‌های خلاق هم مطرح می‌شود. 

تامین مالی، چالش جدی صنایع خلاق

مدیر عامل شرکت سرمایه‌گذاری داوین در ادامه گفت: در این مرحله از مسیر رشد صنایع خلاق مسئله‌ی جدی این صنعت تامین مالی بوده است. این صحبت برای زمانی بوده است که سازمان بورس و فرابورس هیچ آیین‌نامه‌ای برای تامین مالی جمعی و یا صندوق‌های جسورانه نداشتند و به‌تبع سابقه‌ی انجام اشکال سنتی و مدرن‌تری از تامین مالی در کشور ما وجود نداشت. 

این نکته منجر شد به ایجاد شرکتی به نام شرکت ستارگان نوآوری داوین یا به تعبیری شرکت سرمایه‌گذاری داوین که کار آن سرمایه‌گذاری در حوزۀ صنایع خلاق است. تا به امروز قریب به 150 میلیارد تومان در کسب‌وکارهایی که در حوزۀ صنایع خلاق حضور دارند سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. 

دامنه‌ی فعالیت شرکت داوین بسیار متنوع بوده و پرتفوی سرمایه‌گذاری این شرکت عمدتا در حوزه پلتفرم‌های عرضه محتوا از فعالیت‌های انیمیشنی و غیرانیمیشنی و بازی‌های ویدئویی و حتی کسب‌وکارهای ستنی‌تر نظیر گردش‌گری و صنایع دستی را نیز شامل می‌شود.

تامین مالی نسبت به حوزه صنایع خلاق کم‌لطفی داشته است

سجادی نیری در پایان مقدمه‌ی بحث گفت: طی صحبت‌هایی که با کارن‌کراد داشتیم قرار شد بحث تامین مالی جمعی به حوزه صنایع خلاق نیز ورود داشته باشد اما باید به این نکته اشاره شود که در کشور ما حوزۀ تأمین مالی نسبت به حوزۀ رسانه و صنایع خلاق کم‌لطفی داشته؛ چون اگر به تجربۀ کسب‌وکارهای بزرگ در حوزۀ تأمین مالی جمعی در دنیا مثل کیک‌استارتر و ایندیگوگو توجه کنیم می‌بینیم این‌ سامانه‌ها از صنایع خلاق شروع کرده‌اند. بعضی‌ها معتقدند که اساساً تأمین مالی جمعی از حوزۀ صنایع خلاق در زمینه موسیقی و تامین مالی یک بند از طریق کمک‌های هوادارن‌شان انجام شده است و این مسیری شد برای بقیۀ صنایع خلاق به‌صورتی که بسیاری از استودیوهای گیم‌سازی، انیمیشن‌سازی یا سینمایی بعدها توانستند تأمین مالی جمعی انجام دهند.

وی افزود: به نظر می‌رسد در کشور ما حوزۀ صنایع خلاق تا قبل از تأمین مالی جمعی برای فیلم بخارست بی‌بهره و کم‌بهره بوده است. امیدوارم که بتوانیم به کمک فعالان حوزۀ رسانه این اتفاق را توسعه بدهیم و به سایر حوزه‌های صنایع خلاق نیز وارد شویم.  

 

علی عمیدی مدیرعامل سامانه کارن کراد

بحران بی‌اعتمادی نسبت به سیستم بانکی، نیازمند فعالیت‌های جدی‌تری در حوزه‌ی تامین مالی جمعی بود

علی عمیدی، مدیر عامل سامانه کارن‌کراد ضمن صحبت در رابطه با جدید بودن تامین مالی جمعی در ایران و در تکمیل صحبت‌های سجادی‌ نیری گفت: از آنجایی که حامی فعالیت‌های نوآورانه در ایران معاونت علمی ریاست جمهوری است در جلسه‌ای با آقای دکتر ستاری این موضوع را مطرح کردیم که بتوانیم تامین مالی پروژه‌های مختلف از مردم استفاده کنیم و آن‌ها را در سود حاصل شریک کنیم. 

وی با اشاره به تصویب دستورالعمل شکل‌گیری پلتفرم‌های تأمین مالی جمعی توسط شورای عالی بورس گفت: تا آن زمان تصویب چنین مدلی با این سرعت و با این حجم از سرمایه‌ای که باید برای آن در نظر گرفته می‌شد در سیستم بورس سابقه نداشت. هر چند که  بورس از ابتدا به این حوزه ورود نکرد و در آغاز کار در شورای عالی کار، کارگروهی تشکیل شد که ارکان و وزارت‌خانه‌ها و قوه‌های مختلفی در آن حضور داشتند و بحث‌های مجوز و نظارت و پی‌گیری امور در این کارگروه مطرح شد و سپس وظیفه قانون گذاری و نظارت به سازمان بورس و اوراق بهادار داده شد. 

طی این نشست‌ها تامین مالی جمعی به این شکل تعریف شد: به‌ازای سرمایه‌ای که مردم در اختیار ما قرار می‌دهند یا یک کالایی را دریافت می‌کنند یا در درامد پروژه سهیم می‌شوند یا سهام‌دار شرکت‌ها می‌شوند. ما هر سه تای این کار ها راتامین مالی جمعی می‌دانیم ولی چیزی که تا امروز اجرا شده است مدل مشارکت در درامد بوده است.

علی عمیدی افزود: ما برای اولین پروژه‌ها سعی کردیم به سراغ پروژه‌های تولیدی برویم. به این صورت که تولید یک محصول برای یک شرکت هزینه‌ای دارد، ما این هزینه را از مردم دریافت کرده و به شرکت‌ها می‌دهیم. شرکت با این سرمایه در گردش دریافت‌شده، محصول خود را پس از تولید می‌فروشد و سود آن را با مردم تقسیم می‌کند، این فعالیت برای ما بسیار راحت‌تر از سایر حوزه‌ها بود.

محدودیت‌های انتخاب در حوزه‌ی سینما ما را به فیلم بخارست رساند

اما در حوزۀ صنایع خلاق در آغاز کار تصمیم گرفتیم به سراغ سینما برویم. ما مجموعه‌های مختلفی را در این حوزه شناسایی کرده و با آن‌ها مذاکره کردیم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که چند عامل تأثیرگذار در حوزۀ سینما وجود دارد که بتوانیم یک تجربۀ خوب از تامین مالی یک فیلم سینمایی داشته باشیم و این عوامل محدودیت‌هایی برای ما ایجاد می‌کردند. 

یکی از این محدودیت‌ها کاهش ریسک بر دوش مردم بود. بنابراین تعریف کردیم که فقط بخشی از تامین مالی هزینه‌های فیلم بر عهده‌ی خود سکو و با مدل کرادفاندینگ باشد.

محدودیت دیگر در حوزۀ صنایع خلاق خصوصاً سینما چندمرحله‌ای بودن مجوزگیری است (پروانۀ تولید، پروانۀ نمایش، بحث اکران و …) که این بحث برای یک محصول صنعتی یک مرتبه انجام می‌شود. این موضوع ما را به سمت پروژه‌ای سوق داد که مجوز ساخت فیلم، یعنی اولین مجوز را داشته باشد. 

از آنجایی که رسالت ما مشارکت در درامد پروژه‌ها بود و قرار نبود کار خیریه انجام شود، بحث فروش فیلم پررنگ شد و این که عوامل فیلم از بازیگران تا نویسنده اهمیت یافتند. بنابراین پروژه‌ای که از فروش آن مطمئن بودیم باید انتخاب می‌شد و خب با توجه به سوابق گیشه ما به سمت یک فیلم طنز رفتیم.

نهایتا با توجه به تمام این محدودیت‌ها فیلم بخارست به تهیه‌کنندگی آقای طلوعی که سابقه درخشانی در رابطه با تامین مالی فیلم‌ها دارند، انتخاب شد. 

در تامین مالی این فیلم ۴ میلیارد تومان از طریق تامین مالی جمعی انجام شد و آقای طلوعی با مردم شریک شد و باید این نکته را در نظر داشت که این فیلم خیلی بیش‌تر از این مبلغ برای تهیه‌کننده هزینه‌بر بوده است.

علی عمیدی با اشاره با ۴۲ درصد سود پیش‌بینی‌شده برای مردم گفت: این پروژه به دلایل مختلف برای ما اهمیت داشت، مهم‌ترین دلیل که خیلی روی آن دقت و وسواس داشتیم این بود که این پروژه یک داستان موفقیت برای صنعت باشد. معرفی اولین طرح به نظر ما معرفی مدلی بود که بتوانیم این ماجرا را ادامه‌دار کنیم و خب خوشبختانه از این مدل استقبال زیادی صورت گرفت.

آمار و ارقام از تامین مالی جمعی فیلم بخارست، زنان ریسک‌پذیرتر ظاهر شدند

مدیر عامل سامانه تامین مالی کارن گفت: ما تا امروز 23 کمپین روی سکوی کارن‌کراد داشتیم که 21 عدد از آن‌ها به صورت موفق، تأمین مالی شده. یک پویش ناموفق که تامین مالی کاملی برای آن انجام نشد و یک پویش لغوشده که با لغو مجوز ناتمام ماند، داشتیم. 

تا الان حدود 52 میلیارد تومان درخواست تأمین مالی داشته‌ایم که حدود 51 میلیارد تومتن آن را تأمین مالی کرده‌ایم. 

تعداد سرمایه‌گذاران روی پلتفرم ۲۲۹۳ نفر بوده اند که رقم شگفت‌آوری است. میانگین سرمایه‌گذاری حدود 22 میلیون تومان بوده است. حوزه‌های تامین مالی این سکو نیز بسیار متنوع بوده است. 

علی عمیدی در ارتباط با تامین مالی جمعی فیلم بخارست گفت: تأمین مالی جمعی پروژه‌های سینمایی بود که خیلی‌ها در شرکت فرابورس به دنبال آن بودند، از این حیث فرابورس ایران هم در معرفی این طرح یک بخش جدی را بر عهده گرفت و دکتر علیقلی‌پور در نشست خبری حضور پیدا کردند. 

پس از رونمایی از تأمین مالی جمعی فیلم بخارست و نشست مطبوعاتی آن تا ۲۰ روز بعد توانستیم پروژه را تامین مالی کنیم. 

سرمایه درخواستی این پروژه ۴ میلیارد تومان بوده است. ما برای هر طرح یک مینیمم سرمایه‌گذاری در نظر می‌گیریم به این معنا که مردم با چه عددی می‌توانند به شکل کمینه وارد شوند. این مقدار را برای مدتی ۱۰۰ هزار تومان در نظر گرفتیم اما مدیریت این مبلغ کم و تبلیغات برای ما بسیار زمان‌بر و دشوار بود، در نتیجه به ۵۰۰ هزار تومان برگشتیم.

نکته‌ای که وجود دارد این است که سرمایه‌گذاران حقیقی در تامین مالی جمعی بیشتر از ۵ درصد مبلغ تامین مالی را نمی‌توانند سرمایه‌گذاری کنند اما برای حقوقی‌ها سقفی وجود ندارد در نتیجه سرمایه‌گذاری حقیقی‌ها در این پروژه نمی‌توانست‌ بیش‌تر از ۲۰۰ میلیون تومان باشد.

وی افزود: طول دوره انجام طرح یک سال بود با پیش‌بینی سود ۴۲ درصدی و بازیگران این پروژه از پژمان جمشیدی تا امیر آقایی همگی بازیگران مطرح سینما بودند. امید ما این است که این فیلم به واسطه هنرمندی این هنرمندان فیلم پرفروش و خوبی باشد. 

این شیوه‌ی تامین مالی برای تحلیل‌گران بازار سرمایه بسیار حائز اهمیت بوده است چرا که سرمایه‌گذارانی را وارد این اکوسیستم و بازار کرده است که از قبل در هیچ کرادفاندینگ دیگری سرمایه خود را نبرده بودند. این رقم برای این پروژه 101 نفر بوده است. 

تعداد کل سرمایه گذاران در این تامین مالی ۲۱۵ عدد بوده است که رقم قابل توجهی بوده است و تعداد سرمایه گذاران حقوقی در این پروژه چهار مجموعه و حقیقی‌ها ۲۱۱ نفر بودند که از این تعداد سرمایه‌گذاران خانم در این پروژه ۲۸ نفر و سرمایه‌گذاران آقا  ۱۸۳ نفر بوده‌اند. 

عمیدی تصریح کرد: مبلغ سرمایه‌گذاری افراد حقیقی نزدیک دو میلیارد و ۲۵۰ میلیون و برای حقوقی‌ها یک میلیارد و هفتصد و پنجاه میلیون بوده است البته این به معنای رعایت نسبت خاصی بین حقوقی‌ها و حقیقی‌ها نیست. ما برای هر طرحی که منتشر می‌کنیم برای مردم از آن حوزه و فعالان حاضر در آن حوزه‌ اطلاعات لازم را جمع‌آوری می‌کنیم و این پیش از آن است که انتشار به شکل کامل انجام شود. 

این کار به دو دلیل انجام می‌شود: ۱. این که اوایل این بازار هست، این بازار می تواند بسیار پرریسک باشد و با این کار قصد کاهش ریسک در این حوزه را داریم. در این راستا مجموعه‌های حقوقی‌ برای اینکه تصمیم بگیرند وارد پروژه بشوند یک فرآیندی را طی می‌کنند و تصمیم‌گیری لحظه‌ای ندارند و ۲. تمایل داریم مجموعه‌های حقوقی را درگیر این چنین فعالیت‌هایی بکنیم چون نهایتاً فکر می‌کنیم مردم پس از یک مدتی از کرادفاندینگ‌هایی که حقوقی‌ها در آن شرکت می‌کنند، پیروی می‌کنند یعنی ما برنامه‌ای داریم که برای مثال در دو سال آینده و طی روند رشد این بازار، افراد مجموعه‌ی سرمایه گذاری داوین را دنبال کنند تا زمانی که مجموعه سرمایه گذاری داوین در یک سرمایه‌گذاری شرکت می‌کند، مردم نیز به آن وارد شوند.

عمیدی در ادامه گفت: میانگین سرمایه‌گذاری افراد حقیقی در فیلم سینمایی بخارست حدود ۱۰ میلیون تومان و میانگین سرمایه‌گذاری افراد حقوقی تقریبا ۴۳۷ میلیون تومان بوده است. 

جایی که برای ما شگفتی‌آور بود میزان ریسک‌ خانم‌ها در این حوزه بود. مبلغ سرمایه‌گذاری خانم‌ها حدود ۴۳۷ میلیون تومان بوده است و آقایان یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان بوده است؛ اما زمانی که میانگین گرفتیم از لحاظ قدرت ریسک، ریسک‌پذیری خانم‌ها بالاتر بوده و با عدد حدود ۱۱ میلیون سرمایه گذاری به نسبت میانگین سرمایه‌گذاری آقایان که ۱۰ میلیون تومان بوده است.  

با توجه به آمارهای ما افراد حقیقی در بازه‌های مختلف سرمایه‌گذاری به این طرح وارد شدند برای مثال در بازه ۵۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان، ۵۳ نفر و از ۱ تا ۲ میلیون ۴۲ نفر و در نهایت نیز ۱۵۰ میلیون تومان تا ۲۰۰ میلیون تومان سه نفر سرمایه گذاری کرده اند. این آمار در واقع نشان می‌دهد که کرادفاندینگ برای مردم کنجکاوی‌هایی ایجاد کرده است که بسیاری از افراد که با مبلغ کم‌تری به این پروژه وارد شدند در حقیقت با هدف بررسی نتایج این تامین مالی وارد شده‌اند. 

سجادی نیری: دخالت و حمایت دولت در این حوزه کافی است

در انتهای جلسه‌ی نشست، تیم سردبیری فاینوهاب با حضور در جلسه‌ی پرسش و پاسخ سوالاتی را مطرح کرد که در ادامه به تشریح آن می‌پردازیم.

سجادی نیری در پاسخ با این سوال که در آیا در ایران قوانین حمایتی از تامین مالی جمعی نظیر آنچه در کشورهای دیگر برای مثال Jobs Act آمریکا و برنامه عملیاتی کارآفرینی در اتحادیه اروپا وجود دارد یا نه، گفت:‌ با توجه به آن چه من از آن اطلاع دارم قانون حمایتی خاصی وجود ندارد. یک چارچوبی برای تامین مالی جمعی وجود دار که از طریق فرابورس ابلاغ شده که طی آن پلتفرم‌ها مجوز می‌گیرند و طی آن فعالیت می‌کنند اما صندوق‌هایی وجود دارند مانند صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوق پژوهش فناوری که مانند داوین فعالیت می کنند و کمک می‌کنند به تامین سرمایه در گردش پروژه‌ها. 

البته یک شرایطی در برخی کشورها نیز وجود دارد که در آن در بعضی از پروژه ها اگر تا حدود ۷۰ یا ۸۰ درصد منابع لازم پروژه از طریق پلتفرم تامین مالی جمعی اگر تامین شد مابقی از طریق دولت‌ها تکمیل می شود و ریسک‌های آن کاهش پیدا می‌کند.

وی تصریح کرد: شخصاً فکر می‌کنم همین میزان قواعدی که در بازار وجود دارد از سمت فرابورس و حمایت‌هایی که از طرف صندوق نوآوری و شکوفایی اتفاق می‌افتد کفایت می‌کند. ما تمایل داریم دخالت‌های دولت در این بازار دخالت‌های حداقلی و محدود به همان چارچوب‌گذاری‌ها. مابقی آن باید در بازار اتفاق بیافتد و حسی که از محصول گرفته می‌شود، مردم را هدایت کند. شاید گاهی اوقات شکست‌ها باعث بلوغ این صنایع شود علی‌رغم اینکه در پروژه اول تمایل داشتیم که پروژه موفقی باشد و داستان موفقیت داشته باشد اما به آن معنا نیست که دائماً با موفقیت‌ها روبه‌رو شویم. حتی گاهی اوقات فکر می‌کنیم دخالت‌های دولت به حوزه صنایع خلاق ما آسیب زده است و همین میزان دخالت و حمایت باید مردم را هدایت کنند. 

علی عمیدی: حفاظت از سرمایه مردم، هدف اصلی ماست

علی عمیدی در پاسخ به این پرسش که چرا برای حفاظت از سرمایه‌ی مردم از راه‌های دیگری جز محدود کردن سرمایه‌گذاری آن‌ها نظیر بیمه‌ها و استفاده از نهادهایی نظیر کانون مشاوران اعتباری و سرمایه‌گذاری بانکی و یا آموزش استفاده نمی‌شود، گفت: 

هر مشکلی چندین راه حل می‌تواند داشته باشد و در فرآیند تامین مالی جمعی در چند مرحله ریسک به مردم و سرمایه‌گذار وارد می‌شود. برای مثال تامین مالی برای آن کمپین اتفاق نیافتاد و پول مردم در حساب سکو برای مدتی باقی بماند یا مثلا سرمایه‌پذیر نمتواند پول را به مردم بازگرداند. 

 برای هر کدام از این مشکلات راهکارهای متفاوتی وجود دارد. برای مثال در یک برنامه‌ی تامین مالی که از طریق صندوق نوآوری و شکوفایی انجام شد، برای اصل پول مردم ضمانت‌نامه گرفتیم تا حدودی این ریسک کاهش پیدا کند. برای پروژه های سینمایی نیز قصد ضمانت گرفتن داریم اما نکته‌ای که باید در نظر گرفت نوظهور بودن این شیوه از تامین مالی است. این شیوه از تامین مالی در سال ۱۴۰۰ برای اولین بار مطرح شده است و خیلی زود است که درمورد مقیاس‌پذیری آن صحبت کرد. هرچند که کم کردن ریسک مردم از نظر یک پلتفرم تامین مالی مهم‌ترین نکته‌ای است که باید در نظر گرفت.

با در نظر گرفتن این مهم‌ترین نکته بود که ما برای این پروژه نیز بعد از اتمام فیلمبرداری قصد تامین مالی خودمان را اعلام کردیم تا مطمئن شویم که تمام مراحل به درستی انجام شده است و تولید در جریان است. 

به واسطه ریسک‌های مختلف برای حفاظت از سرمایه مردم مجبوریم از راه حل‌های متعددی استفاده کنیم تا اعتمادبخشی ایجاد شود و این مسیر ادامه‌دار شود. 

مدیر عامل کارن‌کراد در رابطه با هم‌بستگی تمرکززدایی و شفافیت این ابزار مالی گفت: در کنار تمرکززدایی و شفافیت که از مزایای جمع‌سپاری محسوب می‌شوند، به نقش برقراری عدالت نیز می‌توان اشاره کرد. اما بررسی هم‌بستگی این موارد نیازمند فعالیت‌های جدی آماری است که تا کنون انجام نشده است.

داتیس خواجه‌ئیان: یک دستاورد قابل اعتنای این اقدام کارآفرینانه، ایجاد روحیه پذیرش نوآوری در میان مردم است

دکتر خواجه‌ئیان در جمع‌بندی این نشست گفت: وظیفه من به عنوان یک دانشگاهی تفسیر و ترجمه این تجربه عملی به زبان نظریه و آکادمی است تا نشان دهم علم و عمل و تئوری و پراکتیس هر دو یکی هستند و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد به پشتیبانی نظریه قابل درک و تبیین است و برعکس نظریه توسط عملگران برای کسب مزیت در بازار قابل استفاده است. آنچه در این تجربه گرایی دیدیم مصداق بارز یک کارآفرینی رسانه‌ای است که برپایه به کارگیری یک مدل کسب و کار در بستری جدید صورت گرفته است و حداقل تاکنون نشانه یک موفقیت جذاب در به‌کارگیری این مدل جهت رفع یکی از تنگناهای تولید رسانه‌ای یعنی تامین مالی بوده است. من مواردی که برایم اهمیت داشته است را یک به یک با معادل‌سازی با نظریه‌ها یا مفاهیمی که در مدیریت رسانه با آن‌ها رو به رو هستیم خدمت شما تفسیر می‌کنم. 

نخستین موردی که در صحبتهای آقای نیری توجه ما را جلب می‌کند توجه سیاستگذاران کشورمان به صنایع خلاق و صنعت رسانه با تاخیر قابل توجه نسبت به جهان پیشرفته است. همین توجه هم مدیون فرد خاص است، یعنی فردی که با درک اهمیت صنعت و در عین حال با قرار گرفتن در جایگاه درست که به او توانایی دفاع کردن می‌دهد برای صنایع خلاق و مدیریت رسانه یک جایگاه قابل اعتنا برای این صنعت قائل می‌شود و سایر سیاستگذاران را نیز به اهمیت این صنعت توجیه می‌کند. پس یک درس این تجربه‌نگاری لزوم حضور یک مدیر آگاه و مصمم به نبرد برای ارتقای جایگاه یک صنعت است. بدون مدیران آگاه به شرایط روز نمی‌توان امیدی به بهبود سیاستگذاری داشت. یکی از دلایلی که ما در دانشکده مدیریت و در رشته مدیریت رسانه به سرمایه‌گذاری روی مدیران رسانه‌ای صاحب تجربه توجه خاصی داریم همین است که بتوانیم بر درک دست‌اندرکاران فعلی تاثیر مثبت بگذاریم.

بعد از آن در تجربه ایشان به ناتوانی بازار سرمایه ایران در ارائه تامین مالی به اشکال جدید و نوآور برمی‌خوریم. تجربه‌ای که در زندگی عمومی خود نیز با آن مواجهیم و عدم ارائه بسیاری از خدمات مدرن جهانی توسط نهادهای مالی کشورمان است. شاید بخشی از آن احساس عدم نیاز آنها به ارائه خدمات نوآورانه به دلیل بازار راضی کننده فعلی باشد. اینجاست که باز هم نظریه‌ها به کمک ما می‌آیند. ابتدا نظریه بازارهای کارآمد رسانه‌ای است که من به عنوان یک نظریه در پایان نامه پسادکتری خود و مقالات بعدیم پیشنهاد دادم و آن این است که یک بازار رسانه‌ای کارآمد دارای واسط‌هایی است که با مزیت قرارداد بین شرکتهای بزرگ با مزیت منابع و شرکتهای کوچک با مزیت نوآوری قرار می‌گیرند و فعالیت بازار را تسهیل می‌کنند. نظریه تخریب دیجیتال نیز بیان می‌کند که شرکت‌های نوآور با ارائه خدمات جدید بازار کسب و کارهای سنتی را تخریب می‌کنند و آنها را ناگزیر به ارائه خدمات مدرنتر می‌کنند تا از بازار دور نمانند یا اینکه مجبور به کناره‌گیری از بازار می‌شوند. ما تجربه کارن کراود را از این جنس می‌بینیم که با مشاهده فقدان ارائه تامین مالی مدرن دست به تخریب مشابه دیجیتال زده و تلاش کرده بازار رسانه‌ای ایران را کارآمدتر کند. 

همانطور که در فرمایشات آقای عمیدی دیدیم شروع به کار کارن کراد و تلاش ارائه این مدل جدید تامین مالی سبب شد که سیاستگذاران مالی همچون شورای عالی بورس این مدل را مورد شناسایی و تنظیم‌گیری قرار داد و در واقع به عنوان مدلی رسمی برای تامین مالی به رسمیت شناخته شد. گامی در جهت کارآمدتر کردن بازار رسانه‌ای. 

نکته آموزنده برای خود من در این تجربه تصمیمات هوشمندانه کارن کراد برای تامین صرفا بخشی از سرمایه مورد نیاز توسط این مدل بوده تا ریسک‌های متعدد اجتماعی و مالی آن را کاهش دهد. در واقع وقتی گفته شد فقط چهار میلیارد تومان برای خود من هم عجیب بود که مگر می‌شود با چهار میلیارد تومان در این زمان فیلم ساخت ولی وقتی مشخص شد که صرفا بخشی از سرمایه مورد نیاز فیلم از طریق تامین مالی جمعی جمع آوری شده و دلایل آن شرح داده شد به این تصمیم آفرین گفتم. در واقع تهیه‌کننده بخش بزرگ ریسک را برعهده گرفته تا مشارکت کنندگان در فرایند تامین مالی ریسک بسیار کمتری را متقبل شوند و حتی در صورت شکست فیلم هم به عنوان دارندگان سهام ممتاز، سریع‌تر از خود تهیه‌کننده مبلغ سرمایه گذاری و سود خود را از اولین درآمدها به دست آورند. این اقدام را من یک کارآفرینی رسانه‌ای قابل اعتنا می‌دانم که بسیاری از آنچه در کارآفرینی رسانه‌ای تدریس می‌کنم را همراه دارد. 

یک دستاورد قابل اعتنای این اقدام کارآفرینانه، ایجاد روحیه پذیرش نوآوری در میان مردم است. در مطالعات فناوری یکی از مدل‌های معروف مدل پذیرش فناوری Technology Acceptance Model است که بر اهمیت پذیرش یک فناوری یا مفهوم یا مدل توسط مخاطبان برای موفقیت آن تاکید دارد و در واقع می‌گوید که برای موفقیت یک نوآوری نیاز است جامعه هدف به خوبی با آن آشنا شود و آن را بپذیرد. بخش مهمی از کار شرکت‌های فناوری همین عادت دادن مخاطب به استفاده از آن است. در اقتصاد رسانه من بسیار به مدل عمر محصول و رقابت تمرکز دارم و جلساتی را صرف آن می‌کنم تا نشان دهم که بسیاری از محصولات همیشه در مرحله معرفی می‌مانند به دلیل اینکه آشنا کردن مردم با این محصول و استفاده مداوم از آن کار بسیار دشوار و پرهزینه‌ای است و بسیاری از ابداعات نواور گران‌قیمت همچون گوگل گلس به رغم هزینه‌های بسیار گوگل هرگز نتوانست از فاز معرفی به رشد وارد شود و یک دلیل آن عدم موفقیت گوگل در پذیرش نوآوری توسط مخاطبان بود. آنچه در این تجربه نگاری دیدیم تلاش کارآفرینانه این شرکت برای ایجاد فرهنگ مشارکت در تامین مالی از طریق افزایش شانس موفقیت شرکت کنندگان و انتقال ریسک به خود بود و نگاهی به صفحه این رویداد که در آن مشارکت‌کنندگان را همراه با ارقام مشارکتشان نوشنه همراه با تحلیلی که امروز از دسته‌های مشارکت کنندگان شنیدیم نشان می‌دهد که این شرکت تا حد زیادی در قانع کردن افراد به مشارکت در این نوآوری مدل کسب و کار موفق بوده است و این می‌تواند به معنای افزایش احتمال موفقیت این مدل در پروژه‌های آتی باشد. 

مواردی که در بالا گفتم به رغم اختصار اشاراتی به هم‌گرایی نظریه و عمل بود و به عبارتی ترجمه و تفسیر تجربه عملی یک کارآفرینی رسانه‌ای عملی به زبان نظریه کارآفرینی و مدل کسب و کار و اقتصاد رسانه در دانشگاه بود. در واقع می‌خواستم نشان دهم که دانشگاه و صنعت به یک زبان ولی با واژه‌های متفاوت به بازار می‌پردازند و می‌توانند به هم مزیت ببخشند. صنعت به دانشگاه تجربه واقعی می‌دهد تا دانشگاه مستند کند، یعنی آنچه اکنون به طور شفاهی و در ادامه به طور کتبی و ویدئویی و صوتی در قالب‌های مختلف مستند می‌شوند و دانشگاه نیز با ارائه تجربه‌های بین‌المللی مدل‌های جدید را به صنعت می‌آموزد و با مدلسازی و حدف زواید کمک می‌کند صنعت به شیوه‌های جدیدی برای استفاده از فرصت‌های بازار پی ببرد. در انتها تاکید همیشگی خود را بر لزوم کسب و کار محور بودن مدیریت رسانه و لزوم حفظ تمرکز آن بر مخاطب، مدل کسب و کار، اقتصاد و تحلیل داده‌ها تکرار می‌کنم و می‌گویم اگر روزی مدیریت رسانه از بازار دور شود خطر تبدیل آن به رشته‌ای فانتزی یا در خدمت اهداف سیاسی بسیار بالا خواهد رفت در حالیکه مدیریت رسانه بازارگرا ابزاری برای سعادت اقتصادی جامعه، رشد بالاتر از حد متعارف صنعتی از طریق اقتصاد نوآوری و کارآفرینی و منبع رشد خلاقیت‌های مرزافکن خواهد بود. از کارن کراود به خاطر این مشارکت صمیمانه با دانشگاه تشکر می‌کنم و از کارآفرینان دیگر رسانه‌ای دعوت می‌کنم که با حضور در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و مهمانی گروه مدیریت رسانه به این همگرایی دانشگاه و صنعت کمک کنند. همیشه با آغوش گرم پذیرای آنها هستیم. 

 

حقوق معنوی: تمامی حقوق معنوی این محتوا برای فاینوهاب محفوظ است و کپی‌برداری، گرته‌برداری یا نقل قول از آن بدون ذکر منبع و صاحب‌نظر ممنوع است.

صاحب‌نظران:

دکتر داتیس خواجه‌ئیان عضو هیات علمی دانشگاه تهران

علی عمیدی مدیرعامل کارن کراد

محمدحسین سجادی نیری