مهم ترین هدف حزب کمونیست چین بازگشت به گذشته طلایی باستانی است. به سرانجام رساندن این هدف، ماموریت اصلی «شی» است؛ ماموریتی که به واسطه هزینه های تحمیلی قرن های 19 و 20 ، فروپاشی امپراتوری چین در سال 1912 و حمله ژاپن به این کشور تعریف شد.
به گزارش فاینوهاب و به نقل از اکو ایران، شی جین پینگ، از یک دهه پیش که رهبری حزب کمونیست چین را عهدهدار شد، ترتیبات تقسیم قدرت میان جناحهای حزبی را باز تعریف کرد تا بدین طریق بتواند یکی از بزرگترین ساختارهای سیاسی جهان را به عنوان کل واحد تعریف کند؛ ساختاری که در چارچوبش سخنان، افکار و تصاویرش همه جا وجود داشته باشد. «شی» در جریان سخنرانیاش در سال 2016 از عباراتی استفاده کرد که بر زبان مائو جاری بود. حالا او آماده است تا در کنگره حزب کمونیست که 16 اکتبر برگزار میشود. سومین دوره پنج ساله ریاستش را کلید بزند؛ رخدادی نادر و بی سابقه.
رهبر یا قربانی؟
به نوشته نیویورک تایمز توانایی «شی» برای در اختیار گرفتن قدرت بیچون و چرا برای برخی غیرمنتظره و در عین حال نخواسته است. از همین رو با تکیه بر دلایل موجه، فرض بر این بود که چین آنقدر پیچیده، وسیع و دارای سرمایه است که نمیتواند از کثرت گرایی سیاسی اجتناب کند. در این چارچوب تصور میشد گزارههایی چون رسانههای اجتماعی، رشد طبقه متوسط و مدرنیزاسیون بر تحقق کثرتگرایی سیاسی موثر افتد.
با این همه «شی» خلاف جهت حرکت کرد و حالا آنقدر قدرت یافته که میتواند تحولات فرامرزی را هم را رصد کند.با این همه حقیقتی که به باور برخی از ناظران نمیتوان انکارش کرد آن است که «شی» به سان سایر چهرههای حزب، گروگان این ساختار سیاسی است و ناچار است تا اهداف و خطوط سیاسیاش را براساس ایدئولوژی و خط مشی این نهاد حاکم تعریف و تبیین کند. حال در صورت پذیرش این فرضیه، جایگاه« شی» در تاریخ چین به این مقوله بستگی دارد که آیا رهبر چین میتواند اجرایی شدن اهداف حزب را سالها بعد از خروجش از این ساختار تضمین کند یا نه.
بازگشت به گذشته طلایی
مهمترین هدف حزب کمونیست چین بازگشت به گذشته طلایی باستانی است. به سرانجام رساندن این هدف، ماموریت اصلی «شی» است؛ ماموریتی که به واسطه هزینههای تحمیلی قرنهای 19 و 20، فروپاشی امپراتوری چین در سال 1912 و حمله ژاپن به این کشور تعریف شد. قدرت «شی» در مطالبات ملیگرایانه حزب جهت از میانبردن شکستهای گذشته و تلاش برای بازگردادن قدرت و کنترل چین بر سرزمین های از دست رفته مانند تایوان ریشه دارد. «ریوانشیسم» یا همان تقابل قدرتهای بزرگ در اوراسیا شاید بتواند پوتین را مدیریت کند اما حقیقتا رگ حیاتی حزب کمونیست چین نخواهد بود. «شی» در سال 2012 زمانی قدرت را در دست گرفت که گذار سرمایهداری چین کامل شده بود اما این بازیگر با چالشهای جدی روبرو بود. دهه تحت رهبری سلف شی جین پینگ یعنی هو جینتائو یکی از فرصتهای از دست رفته بود، فرصتی که در قابش ماموریت بزرگ بازسازی ملی به ظاهر فراموش شد.
سرکوب صدای مخالف
«شی» برای تحکیم پایههای قدرتش کمپینهای مبارزه با فساد را با دو هدف تعریف کرد: نخست، به سرانجام رساندن ماموریتش که همانا کارامدتر کردن حزب بود و دیگری، حذف مخالفان. فارغ از برخی تحلیلها «شی» با تعریف این کمپینها و حذف مخالفان در داخل به چالش کشیده نشد چرا که هرگونه مخالفتی با او به معنای مخالفت با سیاستهای اتوپیایی ویرانگر تلقی میشد. دنگ شیائوپینگ در برابر اصلاحات بازار با مقاومت روبرو شد و جیانگ زمین با نیروهایی که خواهان اصلاحات بیشتر بودند، مبارزه کرد. اما در باب «شی» به غیر از برخی نارضایتیهای داخلی و برخی جداییطلبیها در سطوح پایینتر، تقریبا در ساختار حزب هیچ صدای مخالفی به گوش نرسید.
بخشی از این شرایط ماحصل ماموریت ناسیونالیسیتی است که برای شهروندان چینی بیش از منطق سرد مارکسیسم لنینیسم جذاب است. نمایش غرور میهنپرستانه در جریان بازیهای المپیک زمستانی پکن در ماه فوریه گذشته مثالی است برای اثبات این ادعا. این حس ملیگرایی درست زمانی که غرب همزمان با همهگیری کووید 19 انگشت اتهام را به سمت چین نشانه گرفت، بیش از هر زمان دیگر نمایان شد. پس چینیهایی که از حزب کمونیست حاکم متنفر بودند هم نشان دادند، کشور خود را دوست دارند.
رهبری ریسکگریز «شی»
«شی» هم چهره خوششانسی است و هم ماهر. جریان اینترنت میتوانست حکومت اقتدارگرا و متمرکزش را تهدید کند با این همه دولت «شی» از الگوریتمهای تشخیص چهره و نظارت الکترونیکی انبوه برای اعمال نفوذ فراگیرتر قدرت حزب استفاده کرده است. چین که در قرن بیست و یک پشتوانه فنآوری بود، حالا پیشرفتهترین قدرت خودکامه فعال در حوزه «تکنو» در جهان محسوب میشود. بازگشت پکن به گذشته طلاییاش صرفا به جاهطلبیهای شخصی «شی» محدود نخواهد شد؛ این خواسته حزب است.
ازهمینرو رهبری «شی» بسیار ریسکگریز است و مخالفان به سختی و به شکلی سیستماتیک سرکوب میشوند آن هم برای حراست از ثبات؛ مقوله و گزارهای که آنقدر ارزش دارد که به واسطهاش پکن سیاست سازشناپذیر کووید صفر را فارغ از فشارهای اقتصادی در اولویت قرار داد و علیرغم هزینههای اقتصادی تحمیلی از مواضعش عقب ننشست. بازسازی چین به عنوان قدرتی بزرگ و پیشیگرفتنش از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان شاید روزی محقق شود. «شی» و متحدانش برای نیل بدین هدف به روشها و اهرمهای مختلفی متوسل شدند، با این همه به خوبی میدانند که ممکن است به واسطه یک اشتباه همه چیز را خرابتر کند.
منبع: اکوایران